جیمز اندرسون نقشه ای داشت. یا نصف یک تنها چیزی که مهم است این است که او موفق شد کاری را انجام دهد که برادر بزرگترش، آرون وارنر اندرسون معروف، هرگز انجام نداد: نفوذ به جزیره آرک، آخرین پناهگاه The Reestablishment. در دهه گذشته هیچ فرد خارجی به سنگر رژیم استبدادی نفوذ نکرده است، اما جیمز در سلول است. مطمئناً در یک سلول زندان، اما تا آنجا که به جیمز مربوط می شود، پیروزی یک برد است.

ده سال از سقوط The Reestablishment می گذرد. ده سال از زمانی که این دو بدنام - ژولیت فرارس و آرون وارنر اندرسون - یک شورش جهانی را رهبری کردند و جمهوری جدید غرب را تأسیس کردند. اما پس از یک دهه سکوت آزاردهنده، The Reestablishment آماده انجام یک حرکت ویرانگر است و آنها فرد مناسبی برای این کار دارند.

روزابل وولف نقشه ای داشت. او همیشه یک برنامه دارد. در جزیره آرک، جایی که نظارت مداوم به عنوان امنیت بسته بندی شده است، حتی احساسات باید با احتیاط تجربه شوند. یک قاتل آموزش دیده، هر حرکت او توسط هوش مصنوعی کنترل می شود - و وقتی به او دستور کشتن داده می شود، هرگز تردید نمی کند.

مملو از اکشن های تپنده نبض و عاشقانه های عذاب آور، تماشای من سفری انفجاری در یک منظره دیستوپیایی است که در آن دشمنان با عاشقان هرگز به این غیرممکن احساس نمی کردند. قدم به دنیایی دوست داشتنی و نفس گیر بگذارید که پاسخ به یک سوال ناامیدکننده را می طلبد -

وقتی کسی ما را تماشا نمی کند ما کی هستیم؟