معرفی کتاب دیوان پروین اعتصامی: مجموعه اشعار اثر پروین اعتصامی

دیوان پروین اعتصامی: مجموعه اشعار

دیوان پروین اعتصامی: مجموعه اشعار

محمدتقی بهار و 1 نفر دیگر
4.0
34 نفر |
8 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

12

خوانده‌ام

75

خواهم خواند

15

شابک
9789643512866
تعداد صفحات
396
تاریخ انتشار
1399/10/7

توضیحات

        عمر پروین، بسیار کوتاه بود. در مورد مرگش با آنکه گفته شده بر اثر بیمارى، زندگى را بدرود گفته است اما بسیارى برآنند و یا مى خواهند بر آن باشند که او توسط مزدوران رضا شاهى به قتل رسیده است. اگر واقعیت امر، حتى چنین باشد، نشان دهنده ى آن است که مردم، نمى توانند مرگ یک هنرمند شایسته و مردم دوست را در یک جامعه ى زیر سلطه ى وحشت و رُعب، به طور طبیعى باور کنند، آنهم درست در  35 سالگى. در چنین شرایطى، همیشه عناصرى از بدگمانى، روبه رشد مى گذارد و شرایط را براى گسترش شایعه ها، آماده مى سازد.شعر پروین تلخ و متین و زمینى است. تلخى پدیده هاى زندگى اجتماعى انسان، دردها و ناکامى ها، در آن بازتابى روشن دارد. در شعر او، خبر از توفان هاى بزرگ روحى او، و یا احساسات برانگیخته و گرم و خصوصى یک زن نیست. زنى که سعى کرده تا آنجا که ممکن است، خویشتنِ خویش را در پشت واژه ها و آفریده هاى کلامى خود، پنهان سازد. شعر او مجموعه اى است از توصیف ها، تشویق ها، اندرزها و نشان دادنِ سمت و سوى ذهنى خود به نفع مردم محروم. شعر او در بیشترین عرصه ها، چنان کلّى است که مى تواند چند و چندین سده میان یک مرجع دگرگون شده در زمان و توصیف شده در شعر او فاصله باشد و در عین حال، شمول خویش را همچنان حفظ کند. عناصر مطرح شده در شعر پروین، در قید زمان هاى کوتاه و یا مرزهاى محدود جغرافیایى نیستند. اگرچه رنگ ملى و این سرزمینى خویش را، کاملا حفظ کرده اند. او اگرچه تصاویر دردبارى از زندگى انسانهاى محروم بدست مى دهد، امّا واژه ها آتشگون و خشماگین نیستند. حتى آنگاه که خسم انسانى شاعر، علیه نظام غیر عادلانه اى حاکم برانگیخته مى شود، از نظر مضمون، خشمى است خردمندانه. تولد او ـ 1285 هجرى خورشیدى ـ همزمان است با انقلاب مشروطیّت و دوران نوجوانیش مصادف مى شود با تغییر رژیم از قاجار به پهلوى و نیز حوادث دیگرى که برآمد مستقیم تغییر حاکمیّت سیاسى در ایران بود.
      

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          خانم اعتصامی از کمبود ستاره ناراحت نشوید!بجایش برای شادی روح تان صلواتی ختم می‌کنم! 

نه «آدمِ شعر » بودم و نه آدمِ شعر در دور و اطرافم تا آن سال ها دیده بودم. اینکه کتاب شعر بخوانم و بخرم که کلا تعریف نشده بود... 
در همان روز های خوش شروع مدرسه، که دیگر بزرگ شده بودیم، دیگر فرم‌مان سورمه ای رنگ بود و مقنعه سفید نمی‌پوشیدیم، یکی یکی معلم ها می‌آمدند ورود مان را به مقطع جدید تبریک می‌گفتند، کمی که خوش و بش کردند زهر چشم می‌گرفتند، تاریخ امتحان ها را تا خودِ خرداد معین می‌کردند که مبادا پر شود و می‌رفتند. بالاخره نوبت به ادبیات رسید، خانم معلم همه تشریفات هفته اول مهری را به رسم دبیران پیشین انجام داد تا اینکه گفت: و اما امتحان شعر حفظ تون. خوب تا اینجایش چیز جدیدی نبود، لابد باید دو تا شعر برای نوبت یک و دو تا برای نوبت دو از کتاب حفظ می‌کردیم. همانطور که از فهرست به دنبالِ «شعر آسون ترا » بودم خانم گفت: می‌روید دیوان پروین اعتصامی را می‌گیرید و شروع می‌کنید به خواندن، به ازای هر جلسه باید خوانش یک شعر را تمرین کنید، زمان امتحان هم که شد باید هر کسی شعری متفاوت را حفظ کند و اولویت انتخاب با کسی است که زودتر شعر را حفظ کند. 
من که نفهمیدم چه شد! فقط انگار باید با شعر «یه کار اضافه ای » می‌کردیم... از همان ظهر آمدم خانه و غر زدم تا خود اولین جلسه که قرار شد خوانش شعر تمرین کنم. 
شعر خواندن من برای جلسه اول همانا و تا آخر هفته کل دیوان را تمام کردن همان. 
خانم معلم و پروین من را با شعر آشتی دادند. 
هرچند هنوز از شعر می‌ترسم! احساس می‌کنم شعر با من حال نمی‌کند :/ 
        

13