معرفی کتاب افسانه های پریان (استونی) اثر اکبر میرمطهر مترجم اکبر میرمطهر
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
در روزگار قدیم، هیزم شکن فقیری زندگی می کرد. روزی او برای تهیه ی هیزم به جنگل رفت، اما هر درختی را خواست قطع کند، درخت به حرف آمد و با التماس از او خواست از این کار صرف نظر نماید. هیزم شکن نیز قبول کرد. کمی بعد پیرمرد کوتوله ای، که پدر و حکمران جنگل بود، از داخل جنگل نزد او آمد و یک میله ی طلایی به عنوان پاداش به او داد و گفت که از این پس شانس به تو روی آورده و دیگر به چیزی احتیاج پیدا نخواهی کرد، اگر نمی خواهی که روزهای خوش آینده ات به مصیبت و بدبختی تبدیل بشود، باید حرص و طمع را از خود دورکنی. سپس نحوه ی استفاده از فیله ی طلایی را به او آموخت و ناپدید شد. از آن روز به بعد، در تمام آن منطقه هیچ کس خوشبخت تر از هیزم شکن نبود. او هیچ گاه اسیر حرص و طمع نشد، فرزندانش نیز پس از مرگ او به خوبی از میله ی طلایی نگهداری و سال های سال با شادی زندگی کردند. اما سال ها بعد میله طلایی به دست آدم بی فکری افتاد و او با هوس نابه جا نه تنها میله بلکه زندگی خود را نیز از دست داد. تنها شاهدان ماجرا درختان جنگل بودند که بر اثر وحشت، قدرت تکلمشان را از دست دادند و تا امروز لب از لب باز نکرده اند. این داستان تحت عنوان "هیزم شکن مهربان" به همراه چندین داستان دیگر با این عناوین در کتاب حاضر به چاپ رسیده است: پشه و اسب؛ خواستگاری کلاغ از سینه سرخ؛ دو اسب؛ پادشاه قارچ ها؛ آینه ی جادویی؛ سیاه سوخته؛ مشاور دانا؛ شاهزاده خانم بادپا؛ شاهزاده ی قدرشناس؛ شاهزاده خانم باهوش؛ مرد خانه دار؛ و دهقانی در انتظار مرگ.