جنگ دایناسورها
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
روزی «تام» متوجة صداهای عجیب و غریبی از انبار هیزم خانه شان شد. پس جعبه ای زیر پایش گذاشت و از پنجره داخل انبار را نگاه کرد. او یک دانیاسور گیاهخوار به نام «استگوساروس» را دید که شاخه ای با برگ های عجیب و میوة قرمز رنگی از گوشة دهانش بیرون زده بود. او تصور کرد که دایناسور دل درد گرفته و نوازشش کرد، اما بلند شدن حیوان روی پایش باعث ترس تام شد. اتفاقاتی که پس از این رخ می دهد پیکرة اصلی داستان را شکل می بخشد. جلد سوم از مجموعة «قصه های باورنکردنی» شامل هفت داستان کوتاه تخیلی تحت عنوان پادشاه طمعکار؛ آینة سحرآمیز؛ پادشاه پرنده؛ جادة عجیب و غریب؛ اسب هنرمند؛ کودک برفی؛ و جنگ دانیاسورها است.