معرفی کتاب قاب های روی دیوار اثر اختر بیجاد

در حال خواندن
0
خواندهام
7
خواهم خواند
1
توضیحات
دو قطره اشک گوشهی چشمانم جمع شدهاند، اما نمیریزند. روی صندلی مینشینم و سجاده را جلویم پهن میکنم. نمازم تمام شده که حاجی وارد اتاق میشود. بوی عطرش در ریههایم میپیچد. امانتهایی را که خداوند به من داده بود، یکبهیک پس دادم. گره چادرم را از زیر چانه باز میکنم. به حاجی نگاه میکنم که رو به نقطهی نامعلومی لبخند میزند. گرد پیری روی صورتش نشسته. چقدر شکسته شده! با آن که کمرش از این همه داغ خمیده، اما لبخند از روی لبش محو نمیشود. مدام میگوید: 《الهی رضاً برضائک. اگه ده تا پسر دیگه هم داشتم، خرج این مردم و انقلاب میکردم. خدا همین تعداد کمش رو هم از ما قبول کنه. فاطمه جان! الحمدلله که امانتهای خدا رو بهش برگردوندیم. انشاءالله که از جفتمون راضی باشه.》