«شما دلتان میخواهد چه چیزی را پیدا کنید؟ پول، کتاب یا چیزهای خوردنی؟ زندگی خاله سوسکه با پیدا کردن یک عینک دودی عوض می شود. به نظر شما او با یک خواستگار بی عینک چگونه رفتار می کند؟»
«بفرمایید عینک، مادام سوسکه» کتابی از مجموعه ی «اگرهای جادویی» است. کتابی که می توانید با آن لبخند بزنید و در ذهنتان ادامه اش بدهید.
من احمد اکبرپورم و پنج شش برابر شما بچه ها سن دارم اما...
اما سن و سال دلیل بهتر بودن یا بدتر بودن نیست.
من می خواهم با «مجموعه ی اگرهای جادویی» دوستی ام را به شما ثابت کنم.
قبلا کتابهای دیگری هم نوشته ام.
«غول و دوچرخه» را با همکاری دخترم درسا نوشته ام.
اولین بار به خاطر دریافت جایزه ی کتاب «قطار آن شب» چند تا سکه ی طلا توی جیبم جلینگ جلینگ کرد.
شورای کتاب کودک و کتابخانه ی بین المللی مونیخ آلمان هم تعدادی از کارهایم را برگزیده اعلام کردند. «شب به خیر فرمانده»، «مادربزرگ جادویی»، «امپراطور کلمات» و «من نوکر بابا نیستم» از دیگر کتابهای من است.
کتابهای من به زبانهای انگلیسی، آلمانی، ایتالیایی، ترکی استانبولی، کره ای و چینی نیز ترجمه شده است.