موسیقی گوش خراش
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
پادشاه سرزمین خیالی «اینکریدیبلانیا» تصمیم داشت تا یک ارکستر سلطنتی از وزرا و درباریان تشکیل دهد. در این ارکستر، نخست وزیر بلد بود سازدهنی بزند، قاضی القضات هم در تقلید صدای سازهای موسیقی مهارت داشت، رئیس دیوان کشور نیز، می توانست سوت بزند، گرچه فقط می توانست یک نت را بنوازد. اما واقعا آن را عالی می نواخت. هر روز ارکستر سلطنتی به شدت تمرین می کرد. البته هرروز صداهایی که ایجاد می کرد، ترسناک تر می شد. تا این که قرار شد شاه ارکسترش را به «فاراوانیا» ببرد. در این حال ملکه از جادوگر فاراوانیا خواست تا جادویی کند که شاه برای همیشه از تشکیل ارکستر صرف نظر کند و جادوگر نیز با به کار بستن تدبیری این خواستة ملکه را به انجام رساند. داستان تخیلی حاضر یکی دیگر از مجموعه داستان های «قصر پرهیاهو» اثر «نورمن هانتر» است که اینک به فارسی برگردانده شده است.