با من بازی کن
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
پسر کوچکی به نام "کایلو" بعد از گردش بسیار با ماشین جدید پدرش دوست ندارد به خانه برگردد. اما پدر به او می گوید که باید به سر کار برود. او به کایلو قول می دهد که فردا، که روز تعطیل است، حتما با او بازی کند. فردای آن روز آن ها با پرتاب کردن بالش به سوی یک دیگر بازی می کنند. سپس با ماشین های اسباب بازی با یک دیگر مسابقه می دهند و کایلو برنده می شود. بعد از خوردن صبحانه پدر از کایلو می خواهد که برای شستن ماشینش به او کمک کند و سرانجام آن ها به خواسته ی کایلو به گردش می روند. داستان حاضر به دو زبان فارسی و انگلیسی بازگو شده است.