مشت
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
داستان حاضر، ماجرای دختری به نام «مریم» است. «مریم» سال آخر دانشکده و مورد علاقة شدید پدر است. پدر برنج کار و تاجر است. مریم علاقة شدیدی به پسری به نام «آرش» دارد. آرش در زندگی سختی های بی شماری کشیده و از محبت پدر و مادر به دلیل مرگ زودهنگامشان محروم بوده است. از نظر پدر، آرش فرد مناسبی برای مریم نیست. به همین دلیل مخالف شدید ازدواج آن دو می باشد. روزی مریم به اتفاق آرش نقشه فرار می کشند تا پدر را در عمل انجام شده قرار داده و مجبور به موافقت کنند که در اجرای این نقشه ماجراهای دیگری رخ می دهد.