سوار بر خورشید: گلچینی از قصه های قومی و داستان هایی از ملل متحد: اقیانوس آرام
سوار بر خورشید: گلچینی از قصه های قومی و داستان هایی از ملل متحد: اقیانوس آرام
هرولد کورلندر و 1 نفر دیگر
0.0 0 یادداشت
جلد 1
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
در روزگاران قدیم هنگامی که زمین جوان بود، مار سیاه زهر نداشت، اما سوسمار بزرگ درختی زهر داشت. او خیلی بی رحم بود و همۀ انسانها و حیوانات را از بین می برد؛ بنابر این حیوانات جلسه ای گذاشتند تا با هم فکری هم او را از بین ببرند، در این میان مار سیاه گفت: من سوگند می خوردم تا فردا قبل از غروب خورشید او را نابود کنم. او به سراغ سوسمار رفت و گفت: عده ای برای تو توطئه کرده اند، پس من هنگامی این راز را به تو می گویم که تو کیسۀ زهرت را به من بدهی تا خیالم آسوده باشد که مرا نمی کشی. سوسمار پذیرفت و کیسۀ زهرش را به او داد، اما مار دیگر آن را به سوسمار باز نگرداند، زیرا حالا او صاحب کیسۀ زهر بود. در کتاب حاضر، افسانه هایی از مردمان حوزه اقیانوس آرام در قالب داستان بازگو شده است، از جمله: مائوی آورندۀ آتش؛ گودال آهک کانچیل؛ و کیسه زهر سوسمار بزرگ درختی.