در یکی از روستاهای اطراف اتریش، پسر کوچکی به نام «پیتر» با «مادرش زندگی می کرد. پدر پیتر ماهی گیر بود، وی یک روز که برای ماهیگیری به دریا رفته بود، متاسفانه دیگر به خانه برنگشت. پیتر، در مدرسه بسیار موفق بود. مادرش کار می کرد تا خرج خانه را بدهد. تا این که مادرش بیمار شد و از آن پس پیتر تصمیم گرفت، هم کار کند و هم درس بخواند. او ابتدا به یک کار شبانه پرداخت، اما پس از مدتی به ماهیگیری مشغول شد. پیتر با استعدادی که داشت هم در درس هایش و هم در کار ماهی گیری موفق بود. از آن پس پیتر و مادرش در کنار هم زندگی خوب و آرامی داشتند. پیتر بعدها در اثر تلاش های بی وقفه اش، به دانشگاه رفت و در درس هایش نیز پیشرفت کرد و پس از اتمام دانشگاه به تدریس پرداخت. این داستان تحت عنوان «پسر ماهی گیر» به همراه چندین داستان کوتاه دیگر با عنوان های زیر به چاپ رسیده است: «پیرزن و قالیچة حیوانات»، «پیرزن و شب یلدا»، و «سه بچه اردک». مخاطبان این کتاب گروه سنی «ج» هستند.