معرفی کتاب اندازه ی یک موش اثر سعید پوربابک

در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
دیروز بهزاد رو توی کوچه دیدم . خیلی وقت بود که ندیده بودمش . نمی دانم این چند وقت کجا بوده . میدانم می خواسته بره خارج . چند سال است که می خواهد برود ؛ ولی تا حالا نتوانسته . من را شناخت . سلام کردیم دست دادیم . پرسید کلاس چندمم و از این حرف ها . بعد خداحافظی کرد و رفت . چند قدم که رفت ، برگشت و گفت : « اون طرف کسی رو نداری ؟» منظورش رو فهمیدم . گفتم :«نه». گفت : «بالاخره یه جوری برو . اینجا نمون ». گفتم :«باشه». رفت . یک عالمه از موهای دور و بر گوش و دو طرف سرش سفید شده بود.