فضای داستان مال سالهای قبل انقلابه زمانیکه هنور مکتب بود و انگلیسیها در ایران مستقر بودند و در استخراج نفت ایران فعالیت داشتند  و تازه افراد داری فامیل و شناسنامه میشدن شخصیت اصلی کیارش۸۵ ساله‌ایه که داستان عاشق شدن و تلاشش برای رسیدن به عشقش رو برای خانم دکتری که شبیه عشقشه توضیح میده

!!از اینجا داستان کتاب کمی فاش میشه!! 


هرگز عشق یکطرفه رو درک نکردم حتی حل کردن انتگرال های مثلثاتی رو به تلاش برای درک عشق یکطرفه ترجیح میدادم بنظرم فقط ضرر داشت اما این کتاب کمکم کرد تصورم عوض شه که گاهی یه عشق یکطرفه هم میتونه باعث پیشرفت و تبدیل شدن به ادم بهتری بشه برا همین خیلی دوستش داشتم هرچند هرگز همسر کیارش رو‌ درک نکردم که چطور تونست با مردی زندگی کنه که عاشق زن دیگه‌ای هست و یا هنوزم کامل درک نکردم چطور کیارش ۷۰ سال تمام عشق اولشو تو سینه نگه داشت اما عشق یکطرفه سیاوش انقد قشنگ بود و باعث رشدش شد که قابل احترام باشه  
بعد خوندن این کتاب تصمیم گرفتم بیشتر به عشقهای یکطرفه احترام بزارم