عشق افغان
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
3
خواهم خواند
0
توضیحات
در این داستان «افشین» و خواهرش، کودک بودند که پدرشان در حال و هوای تظاهرات و انقلاب، به خاطر ناآرامی به هند رفته بود تا بتواند از آن جا به استرالیا و آمریکا برود و آنها را نیز نزد خود ببرد. اما بعد از گذشت روزها، نامه های پدر خبر از دلتنگی و ناراحتی می داد و حالا بعد از سال ها و قطع شدن نامه های او، افشین بعد از معافیت از سربازی، به دنبال نشانی که پدرش از «فیروز»، دوست هندی خود در نامه هایش داده بود، راهی هند می شود. در آن جا با آشنای یکی از دوستانش به نام «بهزاد»، که دانشجو است، به نشانی فیروز می روند، اما او را نمی یابند. از اطرافیان فیروز می شنوند که او گاهی در احمدآباد و گاهی در کراچی پاکستان است و ناامید می شوند. با پیشنهاد بهزاد به یک دفتر وکالتی، که مخصوص وکلای جوان و دانشجویان حقوق است و با هزینة کم کارهای قانونی و حقوقی مردم را انجام می دهند، می روند و رئیس دفتر برای کمک به کارشان فردی به نام «نوریه» را که دختر یک پزشک افغانی بود، به آنها معرفی می کند. این آشنایی زندگی آنها را تحت تاثیر قرار می دهد.