یادداشتهای علم: 1347 - 1346
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
3
خواهم خواند
1
توضیحات
یادداشت های عَلَم کتابی است شامل یادداشت های اسدالله علم. این کتاب که تا کنون هفت جلد از آن به فارسی منتشر شده در دو جلد نیز به طور خلاصه به انگلیسی منتشر شده است. یادداشت های علم اهمیت تاریخی دارد؛ چون علم تنها کسی در حکومت پهلوی بوده که یادداشت های خود را به یادگار نهاده است. همچنین وی اغلب اوقات خود را با شاه می گذراند؛ چه در سفرهای تفریحی چه سیاسی. نقش وی در تصمیم گیری های شاه از اهمیت بسیار ویژه ای برخوردار بود. چنان که خود او چندین بار نیز به این نکته در یادداشت های خود اشاره کرده است. یادداشت های او از روز اول اردی بهشت سال هزار و سیصد و چهل و شش در دسترس است و آخرین شرفیابی او نیز در تاریخ بیست و هشتم تیرماه هزار و سیصد و پنجاه وشش بود. وی سپس برای درمان رهسپار پاریس شد و شاه هویدا را به جانشینی او برگزید.نوشتن و انتشار این یادداشت ها حکایت جالبی دارد. شکی نیست که وقتی علم دست به کار نوشتن این یادداشت ها بوده، می دانسته که چه منبع ارزشمندی را برای آیندگان برجای می گذارد (او به یکی از افراد معتمدش به شکلی مبهم گفته بود مشغول انجام کاری ست نظیر آنچه محمدحسن خان اعتمادالسلطنه در دوره قاجار کرد) و به همین دلیل نیز مخاطرات آن را به جای خریده. او برای رعایت ملاحظات امنیتی هم که شده این مهم را از همه، جز یکی دو تن از نزدیکانش پنهان نگه داشت و هر آنچه می نوشت به تدریج به خارج از کشور ارسال می کرد. متن دست نوشته های او توسط یکی از دوستانش در بانکی در سوئیس به امانت گذاشته می شد. وصیت کرده بود تا زمانی که شاه زنده است این خاطرات را منتشر نکنند. اما قریب به دو دهه بعد از مرگ شاه همسر علم با سعه صدر اجازه داد این خاطرات منتشر شود، حتی بدون حک و اصلاح مسائل خصوصی مطرح شده در آن؛ هرچند که ویراستار اصلی کار (علینقی عالیخانی) در پاره ای مواقع این ملاحظات را لحاظ کرده است. یادداشت های علم به خواننده نشان می دهد که مثل هم? دیکتاتورها، بزرگ ترین آفتی که گریبان پهلوی دوم را گرفت، غرور و خودبزرگ بینی، کانالیزه شدن توسط گروهی از افراد متملق و اخبار غلطی بود که به دلیل رضایت خاطر به او می دادند. و شاه بی آنکه بداند هر لحظه بیش از پیش به لبه پرتگاه مرگ نزدیک می شد. به خاطر همین مسئله، ملکه بارها با او مشاجرات جدی داشت و سرانجام دست به دامن علم شد تا به عنوان کسی که مدام پیش شاه است، او را از حقایق آگاه کند و علم نیز تا آنجا که خاطر مبارک را خیلی آزرده نکند، به این مهم را می پذیرد! هرچند که خود علم خوب می داند دیکتاتور متفرعن آن سال ها از هیچ کس حرف شنوی ندارد. اما از این که ملکه دست به دامن علم شده می توان دریافت که او تا چه حد مورد وثوق و اعتماد شاه بوده است و این فی نفسه نشان دهنده اهمیت کتاب هفت جلدی خاطرات اسدالله علم، به عنوان یادداشت های روزانه فردی چنین نزدیک به شاه است. حُسن کار علم این است که در اغلب موارد به گزارش ماوقع می پردازد و کمتر با تجزیه و تحلیل مسائل حضورش را به متن خاطرات تحمیل می کند. همین نکته می تواند عاملی برای اعتماد بیشتر به این خاطرات محسوب شود. از سوی دیگر همزمانی پایان یافتن خاطرات روزنوشت علم با پایان شغل حکومتی او تأکیدی دیگر بر این نکته است که برای علم صرفاً ثبت وقایع تاریخی مهم بوده تا خاطرات شخص خودش.