ییپ روی صندلی آرایشگاه نشسته است. او هربار با شنیدن صدای قیچی می گوید: آخ، صدای قیچی ییپ را خیلی اذیت می کند و در نهایت نیز در حالی که پیش بند آرایشگاه به گردنش بسته شده و یک قسمت از کوتاهی موهایش باقی مانده از آنجا فرار می کند. در این حال یانکه، ییپ را می بیند و به او می گوید که بالای سرت دم درآمده است. در واقع تمام موهای ییپ غیر از قسمتی کوچک در بالای سرش، کوتاه شده بود. یانکه آنقدر ییپ را مسخره می کند تا این که سرانجام او را به برگشتن به آرایشگاه وادار می کند. نخستین شماره از مجموعة ییپ و یانکه تالیف خانم «آتی ام. خی. شمیت» حاوی داستان هایی کوتاه دربارة زندگی روزمره و ماجراجویانة دو کودک پیش دبستانی است.