هزار و یک شب شبانه های هند و ایرانی: ترجمه بر اساس نسخه های عربی
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
1
خواهم خواند
0
توضیحات
شاهی که گرفتار عشق زنان بود، روزی با مشاهدۀ زنی در بالکن خانۀ روبه رو به او دل می بازد و با پرس و جو دربارۀ این زن متوجه می شود که وی زن یکی از وزیران اوست. به همین دلیل وزیر را فراخوانده و به بهانۀ اطلاع یافتن از گوشه و کنار کشور او را به سفر می فرستد و خود از فرصت استفاده کرده و به منزل وزیر پا می گذارد. زن وزیر که از قصد شاه باخبر می شود نخست به او کتابی دربارۀ زشتی زنا می دهد و سپس به او می گوید تا کمی صبر کرده تا برایش غذایی بیاورد. زن وزیر پس از آماده کردن غذا آن را در نود بشقاب می گذارد. شاه با خوردن یک قاشق از هر بشقاب مزۀ همۀ آنها را یکسان یافته و دلیل آن را جویا می شود . زن وزیر خطاب به شاه می گوید: «پادشاه به سلامت باد، تو را در کاخ نود کنیز سوگلی است هریک به رنگی و همه به یک طعم». شاه با شنیدن این سخن شرمگین شده و روانۀ کاخ خود می شود. داستان مذکور تحت عنوان «شاه و زن وزیر» یکی از داستان های مجموعۀ «هزار و یک شب است» که به وسیلۀ شهرزاد ـ دختر وزیر ـ برای هارون الرشید به منظور نجات از مرگ در هزار و یک شب متوالی روایت می شود. این مجلد دو داستان اصلی «مکر و نیرنگ زنان یا داستان شاه و پسر و کنیز و هفت وزیر» و «جلیعادشاه و شماس وزیر» را دربردارد که هریک حاوی چندین حکایت فرعی است.