هما بانو
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
در رمان حاضر، داستانی بختیاری درج شده است. «سالارخان» خان قبلیة بختیاری است و همسر او، «خدیجه» فوت کرده است. «سالارخان» به تازگی در وصیت نامه اش دختر خود، «همابانو» را به جانشینی خود انتخاب کرده است. او پسرش «رشید» را فردی لاابالی می داند و به همین دلیل ایل و قبیلة خود را به «همابانو» می سپارد. در مدّت زنده بودن «سالارخان»، خان های ایل های دیگر برای منصرف کردن «سالارخان» از انتخاب «همابانو»، دست به جنایات و وحشی گری هایی می زنند و در این راه «همابانو» را نیز بارها مورد ضرب و شتم قرار می دهند. با مرگ «سالارخان»، «رشید» با دیدن اتّفاقات گوناگون پی به ارزش وجود پدر می برد و از راه انحراف بازگشته و برای مملکت داری به یاری «همابانو» می رود. روز عروسی «رشید»، «همابانو» طبق قولی که به پدر داده، «رشید» را به عنوان خان اعلام کرده و خود را مشاور وی معرفی می کند. «رشید» خوشحال از این ماجرا، به اتّفاق «همابانو» و بعدها به کمک فرزندانشان، ایل بختیاری را به شایستگی رهبری می کند.