دکستر، قاتل خواب گرد

دکستر، قاتل خواب گرد

دکستر، قاتل خواب گرد

جفری پی. لیندزی و 1 نفر دیگر
0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

4

دکستر و دوست عزیزش، جناب شبگرد تنها، شبها که ماه کامل می شود، با هم می زنند به دل تاریکی. با هم مسافران راه تاریک و پرپیچ و خمی می شوند که برای رفع نیازهایشان باید از آن عبور کنند. دکستر و شب گرد تنهایش مشکلکی با هم دارند، دکستر هم مثل همه خواب می بیند اما زیاد به روی خودش نمی آورد و فقط یک بار که به رو می آورد، احساس بدی می کند. احساس می کند این خواب ها واقعی هستند؛ این ناخودآگاهی که در سرش شروع به بازی می کند، او را می ترساند، چون هرچه می بیند واقعی تر از آن چیزی می شود که در خواب ها دیده. خوابی که واقعی می شود. نیاز به شبگرد تنهایی دارد که به خواب گردی افتاده. خواب گردی که در عالم خواب قتل می کند و در عالم واقع.... در عالم واقع دکستر شک دارد که خود همان قاتل خواب گرد باشد یا نه. خواب گردی که می کشد و می کشد، بدون اینکه خود بداند... اما دکستر باید بداند... باید بداند این قاتل خواب گرد بالاخره خودش است؟ شب گرد تنهایش است؟ یا این که آدم دیگری ست...