سه خشتی: ترانه های کوچک کرمانج

سه خشتی: ترانه های کوچک کرمانج

سه خشتی: ترانه های کوچک کرمانج

5.0
1 نفر |
0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

0

هزاران شعر سه خشتی ، از نیاکان کُردها ، سینه به سینه نقل شده است و بسیاری از این سه خشتی ها در سال های اخیر گردآوری و منتشر شده است. شاعران معاصر و دوستان کُرد در خراسان که دستی بر آتش ادبیات دارند نیز ، چند سالی است که در این قالب طبع آزمایی می کنند. تنها تفاوت مهم سه خشتی های معاصر کُردی با سه خشتی های سنتی ، این است که گاهی در تعداد هجاها زیاد شده اند.نمونه های سه تایی و مشابه این قالب را در هایکو ، موشحات عربی ، نوعی شعر بلوچی و سه گانی های فارسی (نوخسروانی ها) می توان یافت. در سال های اخیر دوستانی در خراسان ، برای پوشاندن کم کاری های خودشان ، برخی را متهم به سرقت ادبی می کنند. من معتقدم ، به جای غُر زدن ، باید برای شناسایی و رشد سه خشتی های خراسان ، تلاش کرد. غُر زدن کاری را حل نمی کند.چه زیباست تماشاى چهره ها، چهره هایى که در آن سوى دیروزها مانده اند و در خاک غریب و ناشناس جایى آرام خفته اند. چهره هایى در آوا، چهره هایى در نوا، چهره هایى در شعر.بر آنم چهره ملتى انگار فراموش شده را در شعر بى بدیل شان نشان دهم. مردمانى که وقتى پا در خاک، کلمه، موسیقى و شعرشان مى گذارى، از آن بوى غربت و خون شهیدانى هزار ساله به مشام مى رسد. بوى تبعید، جدایى و مرگ. بوى خونى پیروز که بر علف ها چکید تا به رنج و توان آرش حرمت بگذارد. از کُرمانج ها مى گویم. در شمال خراسان بزرگ.چنین مردمانى اند در هر گوشه این خاک عزیز که به ما مى آموزند حیات ما جز در تنوع ما نیست. اینکه همه مثل هم نیستیم. و تنوع یعنى تاریخ، سنت، امروز و انسانیت. این هر چهار ظرف چیزى نیست جز ظرف هایى از زمان که براى هیچ یک از ما، یکسان نیست. همین امر ضرورت شناخت یکدیگر را بیدار مى کند، و این یعنى معاشر انسان بودن. اما چه دشوار است و چه ضرورى که در قرن احمقانه ترینجنگ ها و ایدئولوژى ها، معاشر انسان باشى