خاله سوسکه

خاله سوسکه

خاله سوسکه

0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

روزی روزگاری، گرگی در علفزار سرسبز و زیبا لانه داشت. او هروقت که گرسنه اش می شد، داخل بیشه چرخی می زد و شکاری به دست می آورد و می خورد. اما چندروز بود که شکار گیرش نیامده و حسابی گرسنه اش شده بود.