کتاب حاضر، داستانی است که خط سیر و فضای جدیدی دارد. نویسنده با قرار دادن شخصیت های اصلی داستان در فضایی نو توانسته است ارتباط منطقی را با خواننده اش برقرار کند و بر او اثر بگذارد. این داستان درباره آداب و سنن گذشتگان و هنجارشکنی های امروزه انسان ها نگاشته شده است. در داستان می خوانیم:« یکی از واضح ترین خاطرات دوران نوجوانی و جوانی ام در این خلاصه می شود که کاشف سرطان می شوم و بیماران را مجانی مداوا خواهم کرد».