میوانانی ناوه خت
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
پیرزن مهربانی، به همراه همسر و دو فرزندش در خانه ای زندگی می کنند. روزی او چادرش را سر می کند و از خانه بیرون می رود که برای فرزندانش غذا تهیه کند که باران شروع به باریدن می کند. باران با شدت می بارد و پیرزن با خستگی تمام به خانه می رسد؛ در حالی که کاملا خیس شده است و از شدت سرما می لرزد. او بعد از گرم کردن خود و خوردن شام قصد دارد استراحت کند که ناگهان صدای در بلند می شود؛ گنجشکی که سرتا پا خیس شده است اجازۀ ورود می خواهد. پیرزن او را به داخل خانه راهنمایی و جای گرمی برای او مهیا می کند. چندی نمی گذرد که به ترتیب،کلاغ، گربه، روباه و گاو... زنگ خانه را به صدا درمی آورند تا از باران در امان بمانند. پیرزن همگی آن ها را به داخل دعوت و از آن ها پذیرایی می کند. حیوانات، هریک برای جبران کار پیرزن شروع به انجام کاری می کنند. مثلا روباه خانه را جارو می کند و کلاغ و گنجشک برای گرم کردن خانه چوب جمع آوری می کنند. به این بهانه آن ها سال های سال در کنار یک دیگر به خوشی زندگی می کنند. داستان مذکور به زبان کردی و در قالب شعر در کتاب حاضر به چاپ رسیده است.