کتاب هیچ
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
در می زنند، در؛ / پرندگان به دیدارم آمده اند، بادها. / من بیمار این جهان و آن جهانم از دیروزهای هیچ؛ / از آن همه نمی دانم کی / تا تمام چه می دانم کجا / در / در می زنند، در / شکوفه ها به دیدارم آمده اند، پروانه ها./ در باز می کنم، در: / نه پرندگان و پروانه ها / نه شکوفه ها و باد / که هیچ به دیدارم آمده است : / کهکشانی ناشناس