معرفی کتاب راز پنهان اثر غزاله مانی
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
"سینا"، فرزند بزرگ خانواده ی عمادی، برای ادامه ی تحصیل راهی ایتالیا می شود و دو خواهر و پدر و مادرش در ایران چشم انتظار وی باقی می مانند. "شیما"، فرزند دوم خانواده، در شرکت پدر مشغول کار است و مورد توجه فرزند شریک پدر با نام "شهاب" قرار می گیرد که او نیز در همان شرکت کار می کند. "سارا"، دختر دیگر، به سختی مشغول درس خواندن و آمادگی برای شرکت در کنکور است، غافل از این که برادر دوستش به او تعلق خاطری پیدا کرده است. سینا، یک سال بعد به اتفاق دوستانش "نیما" و "نیکتا" که خواهر و برادر هستند برای تعطیلات به ایران بازمی گردد. در همین ایام است که سارا از دوستش می شنود برادرش "رضا"، که برای انجام ماموریتی به تبریز می رفته دچار سانحه شده و گویا درگذشته است و در همین اثنا برای وی علاقه ی رضا به او را حکایت می کند. روزهای عزاداری که به پایان می رسد، سینا و دوستانش بار دیگر به ایتالیا بازمی گردند. سارا در دانشگاه قبول شده و شیما و شهاب زندگی مشترکی را آغاز می کنند. پس از آن که دوره ی تحصیل سه جوان به پایان رسیده و برای همیشه راهی وطن می شوند، سینا و نیکتا با یک دیگر ازدواج کرده و "لیلا"، دوست سارا و خواهر رضا، به خواستگاری نیما و خانواده اش جواب مثبت می دهد. چندسالی می گذرد، محل های زندگی تغییر می کنند و سارا حالا در مقطع فوق لیسانس مشغول تحصیل است و در جشن تولدی به صورت غیر منتظره با رضا برخورد می کند. او که ابتدا شوکه شده و نمی تواند باور کند که رضا زنده است به سختی بر خود مسلط شده اما هزاران سوال ذهنش را به خود مشغول می کند. رضا پاسخ تمام سوال ها را دارد. این که به نحو معجزه آسایی در آن تصادف زنده مانده، اما انفجار ماشین نیمی از صورتش را از بین برده و حدود پنج ماه در کما و بیهوشی در بیمارستان بستری بوده است. او پس از بهبود به علت این که چهره اش حالت خود را از دست داده بود حاضر نمی شود با خانواده اش تماس برقرار کند و بعد از جراحی های متعدد و به دست آوردن قیافه ی قبلی، دیگر هیچ کس در جای سابق خود ساکن نبوده است. سارا، شیما و شهاب با کمک یک دیگر خانواده ی رضا را در جریان قرار می دهند و پس از مدت کوتاهی رضا و سارا نیز با یک دیگر ازدواج می کنند.