مشکل موش و گل: قصه های مصور (2)

مشکل موش و گل: قصه های مصور (2)

مشکل موش و گل: قصه های مصور (2)

0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

در یکی از روزهای سرد زمستان گلی زیبا و تنها در دامنۀ کوه روییده و از کنار آن جوی آبی جاری بود. کمی آن طرف تر موشی در زیر زمین خانه داشت، او نیز مانند گل تنها بود. یک روز صبح زود هنگامی که موش کنار جوی آب آمده بود، چشمش به گل افتاد و پرسید: اسم شما چیست؟ اما گل از جواب دادن طفره رفت. موش نیز در جواب همین سوال گل طفره رفت و پاسخ درستی نداد. آن روز آن ها به نتیجه ای نرسیدند. روز بعد نیز همین اتفاق تکرار شد. تا این که لاک پشت پیری از راه رسید و نام آن ها را گفت و به این طریق به حل مشکل آن ها کمک کرد. این داستان به صورت مصور به چاپ رسیده است. در پایان کتاب نیز سوالاتی از متن کتاب آورده شده است.