کتاب حاضر حاوی داستان های کوتاهی است با عنوان هایی همچون «سرباز»، «سهیلا»، «نیاز سرخ»، «من، گل سرخ و مادرم»، «چرند»، «گریه»، «آیل»، «باز هم سیب»، «دو تا تیله»، «زیر باران» و «صد سال سیاه». در داستان «سهیلا» آمده است: «سهیلا» دختر چاقی بود که هیچ وقت تنبلی نمی کرد. پدر و مادرش او را دوست داشتند و برایش یک جفت کفش پسرانه و کت و شلوار مردانه خریده بودند. سهیلا در مدرسه پیش کسی نمی نشست. از همه بدش می آمد و هم کلاسی هایش را اذیت می کرد. روزی خانم معلّم گروهی را برای فوتبال تعیین کرد، سهیلا سرگروه بود و خودش گروه خود را انتخاب کرد. گروه سهیلا کلاس اولی بود و گروه رقیب کلاس سومی. از آنجا که سهیلا زور کتک زدن کلاس سومی ها را نداشت و نمی خواست آنها بازی کنند، به بالای منبع آب مدرسه رفت و سنگریزه هایی را به طرف آنها پرتاب کرد که اوضاع خنده داری را به وجود آورد.