لاری پس از بازگشت به خانه، هر شب از خاطرات کودکستان برای پدر و مادر تعریف می کرد؛ از این که در کودکستان پسربچّة پررویی با نام «چارلز» به وسیلة معلّم تنبیه می شود. هم چنین او از بدی های چارلز می گفت و این که در نهایت، معلّم  چارلز را همیار معلّم کرده و از آن به بعد تحوّلی در رفتار چارلز ایجاده شده است. مادر لاری پس از شنیدن تمام گفته های او راغب می شود تا مادر چارلز را ببیند. تا این که روزی با شرکت در جلسة  اولیا و مربیان، از مدیر مدرسه می پرسد که مادر چارلز کدام یک از مادران است؟ و مدیر در پاسخ می گوید که ما کودکی با نام چارلز نداریم. مادر در می یابد که در واقع لاری رفتارهای خود را در قالب کودکی با نام چارلز برای او بیان کرده است. این مجموعه حاوی ۳ داستان طنز با عناوین زیر است: لاری؛ پیرمرد و پنجرة باز.