آیین دندان گراز

آیین دندان گراز

آیین دندان گراز

0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

مگس ها از ردیف سه شیشه اول پنجره گذشته بودند. پنجره ها دیرپاترین اجزای هر خانه ای هستند و بعد از ترک خانه، غم انگیزترین آن ها. تلفظ سه شیشه به تلفظ سه شنبه خیلی نزدیک است. شاید هم از سحر عدد سه بوده باشد. عددی که آدمی را افزون می کند و قدرت خود را به تمامی نشان می دهد. شاید جایی عکس بیشه هم افتاده باشد که در شیشه یا صدای تیشه، همان ناله ریشه بوده باشد. مگس ها رسیده اند به شیشه پنجم و دیگر معلوم نیست که کدام اول بوده یا دوم و چند بار اول و دومی آنجا جابجا شده است. هنوز دارند در خیسی شیشه پنجم، تند تند بال و پا می زنند و سعی می کنند بالا بروند. این چه سماجتی است در کله مگسی شان که همه اش به بالا رفتن می کوشند، معلوم نیست. شاید، نه حتماً، رعنا بارها و بارها کنار چشمه نشسته و چشم دوخته به قله کوه های اطراف، بی آنکه متوجه مگس می نشینند روی بازوهای لختش، یا از آن پرواز می کنند و وز وز کنان دور می شوند.