ژنرال در هزار توی خویش

ژنرال در هزار توی خویش

ژنرال در هزار توی خویش

3.7
3 نفر |
0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

7

خواهم خواند

8

خوزه پالاسیوس این موضوع را به خاطر نداشت. اما هرگز آن شب باشکوه هشتم ماه فوریه هزار و هشتصد و بیست و شش را فراموش نمی کرد. زیرا صبح روز بعد یک مراسم استقبال شاهانه در آن شهر از آن ها به عمل آورده بودند. ژنرال هم در پاسخ آن همه محبت، جمله ای را گفته بود که از آن به بعد در سر هر میز باده نوشی، بدون استثنا تکرار کرده بود که: دیگر در تمامی گستره عظیم پرو، حتی یک نفر از قشون متجاوز و استعمارگر اسپانیا باقی نمانده است. همان روز استقلال قاره عظیم آمریکای لاتین را مورد تایید قرار داده بود و با جملات خودش اعلام کرده بود که آن را تبدیل به وسیع ترین، غیرعادی ترین و شکست ناپذیرترین پیمان میان ملت ها که تاکنون جهان به خود ندیده است، خواهد کرد..