داستان در مورد رشد دانه و داشتن اعتماد به نفسه،دو صفحه آخر که نویسنده نتیجه گیری مستقیم از داستان کرده و پیام اخلاقی نوشته داستانو خراب کرده
        

          در نگاه کلی فضای کتاب شبیه مجموعه پانچلوست.
 باغبانی است که حواسش به همه چیز هست و برای همه برنامه ویژه ای دارد و هر چند سخت باید به او و کارهایش اعتماد کرد.
یک نخود سبز و روباه هم طرف دیگر ماجرا هستند که مدتی است باهم دوست شده اند. اما یک روز باغبان نخود سبز را با خود می برد. اما این دو دوست دوباره یکدیگر را پیدا می کنند و درباره ترس‌هایشان به یکدیگر دلگرمی می‌دهند.
تصاویر کتاب رو دوست داشتم
فقط اخر کتاب پیام داستان رو یهو مستقیم و گل درشت می خوانیم!خوب چرا؟!

https://taaghche.com/book/128695
        

          این یک ستاره کمتر هم به خاطر اینکه آخرش خدا را وارد قصه کرد. خیلی هم رو و مستقیم وارد کرد.