فلسفه دین دیوید هیوم

فلسفه دین دیوید هیوم

فلسفه دین دیوید هیوم

3.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

کتاب فلسفه دین دیوید هیوم، نویسنده محمد فتحعلی خانی.

یادداشت‌های مرتبط به فلسفه دین دیوید هیوم

            تامل فلسفی درباره دین و عقاید دینی با خود دین همراه است. راهنماهای زیادی در دامان ادیان بزرگ الهی پا به عرصه وجود نهادند تا دینداران را در درک عمیق‌تر معارف دینی‌شان یاری دهند و آن‌ها را در برابر مخالفان به سلاح منطق و اندیشه مجهز کنند.
دیوید هیوم از آغازگران فلسفۀ جدید می‌باشد. او در علوم گوناگونی سرک کشیده، مثلاً برخی او را به‌خاطر آثار تاریخی‌اش مورخ می‌شناسند و عده‌ای او را معرفت‌شناس می‌دانند. اما اگر حجم نوشته‌هایش درباره دین را در نظر بگیریم باید او را فیلسوف دین هم بدانیم. نوشته‌های او درباره دین و تاریخ، بیش از نوشته‌هایش درباره هر موضوع دیگری است. سراسر این کتاب از رابطۀ عقل و عقاید دینی است. نوشته‌های او در جهتِ فلسفه دین هر یک به شکلی به بحث عقلانی درباره دین می‌پردازد. به نظر می‌رسد هیوم تلاش کرده عقاید غیر‌تجربی را به شکلی بر تجربه استوار سازد و همۀ آنچه را باور دارند دست آخر به تجربه منتهی کند. وقتی هیوم متوجه می‌شود که طرح او به عنوان مبنا قرار دادن تجربه برای معرفت درست نیست، پس روش استنتاج علّی را به کار می‌گیرد و در آخر به طبیعت‌باوری می‌رسد. گرچه در این روش هم مطابق با ضوابط پیش نمی‌رود.
در ادامه بیان عقاید هیوم و شناختی از او به بیان نویسنده وارد سه بخش اصلی کتاب می‌شویم. بخش نخست روش‌شناسی فلسفه دین هیوم است. مباحث کلی استنتاج علّی بررسی می‌شود، و نشان داده می‌شود که چگونه کاستی‌های رویکرد تجربه باورانۀ هیوم و محاسبات احتمالی او به طبیعت‌باوری می‌رسد. دیوید هیوم در بررسی عقلانی دین گویا به یک پرسش کلیدی پاسخ می‌دهد پرسش این است که چرا یک عمر به خدا معتقد می‌شود و چرا تعالیم یک دین را می‌پذیرد. در این بخش درباره روش‌شناسی هیوم و خاستگاهِ دیدگاهش بحث می‌شود.
بخش دوم مربوط به برهان‌های اثبات وجود خداست، برهان‌های پیشین بر وجود خدا، برهان‌های پسین و نتایج استدلال علّی بر اثبات وجود خداوند. هیوم می‌گوید هر موجودی باید علت یا دلیلی برای وجودش باشد محال است که چیزی خود را پدید آورد یا علت وجود خود باشد. بنابراین در صعود از معلول‌ها به سوی علل یا باید در پی یک سلسلۀ نامحدود پیش رویم بی‌ آنکه به هیچ علت نهایی برسیم یا باید در نهایت به یک علت نهایی برسیم که ضرورتاً موجود (واجب الوجود) است.
بخش سوم معجزه و منشاء دین بررسی می‌شود. در این بخش بحثی در معرفی و نقد مباحث علت‌شناسانه هیوم آمده است. یکی از مواضعی که او استدلال علّی را برای قضاوت درباره یک باور دینی به کار گرفته بحث معجزه است. در زمان هیوم این استدلال رواج داشت که هرکس معجزه یا معجزاتی را بیاورد در واقع دلیلی عرضه کرده بر اینکه او سزاوار ارتباط با خداست و می‌تواند ابلاغ‌کننده وحی باشند. دیوید هیوم کوشیده تا مباحث احتمالات را درباره معجزات به کار گیرد، زیرا معجزه را نقض قانون طبیعت می‌داند و می‌گوید قانون‌های طبیعت حاصل مشاهده تقارن همیشگی میان دو پدیده است که یکی را علت و دیگری را معلول می‌شماریم.
در رابطه با منشاء دین باید بگوییم که دین به عنوان پدیده‌ای انسانی و امری واقعی، روش تحقیق استدلال علّی را طلب می‌کند و می‌تواند یکی از موضوعات فلسفه انسانی مورد نظر هیوم باشد. او به هنگام بحث از دین به دو شیوه بحث می‌کند. در دسته‌ای از آثار خود به ادله عقاید دینی پرداخته است و در دسته دیگر به علل آن ها.
نویسنده در این کتاب تمام نظریات هیوم راجع به دین بررسی و نقد می‌کند و نامنسجم‌بودن برخی اندیشه‌های او را آشکار می‌سازد.
          

1