معرفی کتاب عشق زن خوب: پنج داستان بلند اثر آلیس مونرو مترجم شقایق قندهاری

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
1
خواهم خواند
2
توضیحات
پنج داستان بلند خواب مادرم در طول شب یا زمانی که او خواب بود، برف سنگینی آمده بود. مادرم از پس پنجره ی هلالی بزرگی، مثل آن هایی که شما در خانه های مجلل یا ساختمان های عمومی قدیمی می بینید، بیرون را نگاه کرد. او از همان بالا به چمن ها و بوته زارها، پرچین ها، باغ های گل و درختان نگاهی انداخت. روی همه چیز را چند لایه ای از برف انبوه پوشانده بود که بدون وزش باد، همان طور دست نخورده و یک نواخت به جا مانده بود. سپیدی برف ها مثل وقتی که نور آفتاب می تابد، چشم ها را آزار نمی داد. این سپیدی، سپیدی برف زیر آسمان صاف پیش از سحرگاه بود و همه چیز کاملاً آرام بود. بااین حال انگار چیزی سر جایش نبود. در این منظره اشتباهی به چشم می خورد. همه ی درختان، بوته ها و گیاهان، مانند نیمه ی تابستان، کاملاً به بار نشسته بودند. چمن زاری که خودش را از زیر برف ها نشان می داد، در قسمت هایی که از بارش برف در امان مانده بود، سبز و تازه بود... عشق زن خوب از چند دهه ی گذشته در «والی» موزه ای برپا شده است که به حفظ و نگهداری عکس ها، دستگاه کره گیری، زین و یراق اسب ها، صندلی قدیمی دندان پزشکی پیر، دستگاه دست و پاگیر سیب پوست کن و اجناس نادری مانند عایق های شیشه ای ـ چینی ظریف و قشنگی که در تیر تلگراف استفاده می شود، اختصاص یافته است. هم چنین جعبه ی قرمزی در این مکان وجود دارد که حروف «دی. ام. ویلنز ، عینک ساز»، روی آن چاپ شده است، با یادداشتی در کنارش: «این جعبه ابزار یک عینک سا ز است، گرچه چندان قدیمی نیست، از جنبه ی محلی اهمیت دارد؛ از آن جهت که به آقای دی. ام. ویلنز تعلق داشته است، که در سال 19 در رودخانه ی «پرگرین» غرق شده است. این جعبه از آن سانحه سالم بیرون آمده است و احتمالاً اهداکننده ی ناشناسی آن را پیدا کرده و برای مجموعه ی ما فرستاده است...