افسانه ی دندان ناخدا کرو
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
6
خواهم خواند
0
توضیحات
میگویند نصف شبها روح ناخدا کرو توی دماغه پرسه میزند و دنبال پسرک پادو میگردد. اگر به طور اتفاقی آن طرفها پسری هم سن او پیدا کند، میگیردش و او را با خودش به کشتی ارواح میبرد. برت پرسید:«پسر پادو چند سالش بود؟» مارتی نور چراغ قوهاش را روی صورت من گرفت و گفت:«ویل تو این اطراف کسی را میشناسی که نه سالش باشد؟» من آب دهانم را قورت دادم. بله، یک پسر را میشناسم. خودم.
لیستهای مرتبط به افسانه ی دندان ناخدا کرو