به من نگاه کن برادر! (مجموعه کامل داستان های کوتاه یاشار کمال)

به من نگاه کن برادر! (مجموعه کامل داستان های کوتاه یاشار کمال)

به من نگاه کن برادر! (مجموعه کامل داستان های کوتاه یاشار کمال)

یاشار کمال و 1 نفر دیگر
0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

«به من نگاه کن برادر» داستان مردی است که پس از سال ها کارگری در شهری دور و به دست آوردن پول بسیار، قصد بازگشت به روستای خویش با قطار دارد. در کوپۀ او دختر و پسر جوانی هستند که بسیار آرام و بی صدا، کنار یک دیگر قرار گرفته اند و آن گونه که از ظواهر برمی آید، دختر به بیماری سختی گرفتار آمده است. مرد سر سخن را با پسر باز کرده و درمی یابد که دختر بیماری لاعلاجی دارد و پزشکان تجویز کرده اند از صمغ درخت صنوبر استفاده کند. مرد از آنان دعوت می کند به روستایشان، که آب و هوای پاکیزه ای دارد و پر از درخت صنوبر است بروند، شاید که دختر سلامت خویش را بازیابد. کتاب حاضر دربردارندۀ 19 داستان کوتاه از این جمله است: گرمای جانکاه؛ پشه؛ شلوار سفید؛ درناها؛ شکارچی، جالیز مراد؛ ورود آرام.