معرفی کتاب آخرین نماز اثر محمد زاده رحمانی
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
این داستان با یورش گروهی یاغی به سرکردگی "قاسم خان" ملقب به "سیاه خان" آغاز می شود. سپس اهالی "پیشکوه" با کدخدا و سیدعلی که معتمد و مورد احترام همگان بود، مشورت کردند و قرار شد پسر سیدعلی، به نام "سیدجلال" پیامی از سوی سیدعلی به سیاه خان برساند و او را به مذاکره فراخواند تا دست از این رفتار غیر انسانی بردارد. سیدجلال، با مشقت تمام خود را به عقاب کوه محل اقامت سیاه خان می رساند و پیام را به او ابلاغ می کند. اما سیاه خان، ابتدا دستور داد تا سیدجلال را شکنجه کنند تا او به حرف بیاید و از این که چه کسی پناه گاه آن ها را به او نشان داده سخن بگوید. سیدجلال که با راهنمایی های مرد چوپانی به آن منطقه رفته بود، حاضر نشد اسمی از چوپان ببرد و عاقبت سیدجلال به دستور سیاه خان به قتل می رسد. سرانجام مردم پیشکوه به رهبری حیدر به محل اقامت سیاه خان یورش می برند و افراد او را یکی پس از دیگری از پای درمی آورند. آنان پیروزمندانه به پیشکوه بازمی گردند و حیدر نیز که پس از آن به نماز ایستاده بود، با تیر سیاه خان به شهادت می رسد، اما اهالی پیشکوه سیاه خان را دستگیر می کنند و او را به قتل می رسانند.