زندگی بی فرمون (عملیات ایگوانا 3)

زندگی بی فرمون (عملیات ایگوانا 3)

زندگی بی فرمون (عملیات ایگوانا 3)

زهرا شاهی و 1 نفر دیگر
3.5
1 نفر |
0 یادداشت
جلد 3

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

ناشر
هوپا
شابک
9786222045784
تعداد صفحات
176
تاریخ انتشار
1402/1/1

توضیحات

        ترمزدستی و چراغ‌راهنما اسم دو تا وسیله توی ماشین نیستند، آن‌ها دو تا دوست هستند که قرار است به کمک هم مأموریت بزرگی را انجام بدهند؛ گرفتن ارث و میراث بابابزرگ پول‌دار از یک بزمجه!


خانم گلابی در را باز کرد و ما را فرستاد تو. اتاق زیاد شبیه اتاق شکنجه نبود. برعکس، خیلی هم قشنگ بود. سر درنمی‌آوردم نقشه‌ی برادرزاده‌ی دکتر اکبر خبری چه می‌توانست باشد. در را که بست، با هیجان گفت: «نظرتون چیه بریم روی تخت بپربپر کنیم؟»

به تشک تخت اشاره کرد: «این تشک فنری می‌تونه شما رو تا سقف بندازه بالا! یالا بیایید امتحان کنید!»

چی؟ دقیقاً از ما چه می‌خواست؟ یعنی یک سیستم دستگیری توی سقف کار گذاشته بود که قرار بود وقتی بپریم بالا، دستگیرمان کند؟

خانم گلابی تندتند جیب‌هایش را گشت و دوباره گفت: «زود باشید تنبل‌ها! دلتون بازی نمی‌خواد؟»

نع! من که در آن موقعیت دلم بازی نمی‌خواست. ناسلامتی من جاسوس بودم!