در این کتاب یک معلم موسیقی با حال به مدرسه ی ما می آید. می دانید؟ ما اول یک معلم پیر داشتیم که هم سن دایناسورها بود، اما بعد، یک روز، یک معلمی آمد که هم جوان بود، هم بامزه. یکی از پاهایش را می کرد توی سطل آشغال، و آواز می خواند1 و از همه باحال تر این که، آندره آ از او خوشش نمی آمد... اسم معلم موسیقی مان آقای هایلند است، و باور نمی کنید که به کجا می رسد...چی؟ می خواهید بدانید ؟ خب....باید بخوانید!