دزدی که قاضی می شود
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
«بهرام»، رئیس یک شرکت است که می خواهد به پسر سریدارش «مش اکبر» با نام «عباس» کمک کند تا به دانشگاه برود. آن روز بهرام زودتر از همیشه از شرکت خارج شد و قبل از رفتن به خانه کمی در خیابان قدم زد و جلوی مغازه جواهرفروشی ایستاد، غرق تماشا بود که یک باره پشت گردنش چیزی را حس کرد، مردی با صدای خشن او را تهدید و سوار اتومبیلش کرد و با خود به خارج از شهر برد. بهرام در آن خانه با مردی مواجه شد که می توانست آینده او را تغییر دهد ...