پیامک های تاریک
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
یگر نمی دانم کجا را بگردم، کدام کوچه. ساک هم به شدت آزارم می دهد، از بس سنگین شده؛ انگار بند بلندش شانه ام را زخم کرده است. زیر تیر چراغی می ایستم تا سیگاری آتش بزنم. نگاهم به پوتین هایم می افتد که لایه ضخیمی از گرد و خاک رویشان را پوشانده است: آن همه شوق و ذوق، آن همه دوندگی و له له زدن برای رسیدن بی فایده بود؟...حالا از کی بپرسم آقا، خانم، خانه ام کجاست؟دست کم کاش کسی خانه ی بنگاه دار را بلد بود و...