معرفی کتاب نقل آخر اثر محمدرضا آریان فر
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
مرشد الیاس، استاد پیر، و دستیار جوانش که به تازگی وارد شهر شده اند تصمیم دارند تا در پرده خوانی خویش داستان "شیرین و فرهاد" را حکایت کنند. مرشد سکوت برگزیده و کار را به شاگرد جوان خویشن فرهاد سپرده است. فرهاد اولین باری است که این نقل را می خواند و بر آن تسلط کافی ندارد، گذشته از این، نقل عاشقانه است و او که از روز اول به دام عشق شیرین، زیباترین دختر این شهر گرفتار آمده، به سختی توان پرده خوانی را در خویش می یابد. از سوی دیگر لوطی اسکندر نیز خواهان شیرین است و چون دریافته فرهاد نیز به وی علاقه مند است، نقشه ی شومی را در سر می پروراند. مرشد الیاس که خود زمانی در این شهر عاشق لیلا خاتونی بوده و او را از دست داده به مرشدی و نقل خوانی روی آورده اصرار دارد که این داستان حکایت شود. چون داستان به مناظره ی فرهاد با خسرو می رسد، لوطی اسکندر خنجر کشیده و به مرشد جوان حمله می برد، اما مرشد الیاس خود را سپر بلا می کند و پهلویش شکافته می شود. در همین لحظات است که او داستان عشقش به لیلا، عمه ی شیرین، را بازگو کرده و درمی یابد این زن کولی که سایه به سایه این سال ها او را تعقیب کرده و همه جا پای نقل هایش بوده همان لیلای اوست. پهلوان الیاس که به مرشد الیاس تبدیل شده بود می میرد و مرشد جوان با عزمی راسخ بقیه ی نقل را پی می گیرد. نمایش نامه ی حاضر با حضور شخصیت های استاد پیر، مرشد جوان، مش رحمان قهوه چی، لوطی اسکندر، اصغر، شیرین، کولی، عباسی، همراه شیرین، و مشتریان قابل اجرا است.