Robinson Crusoe

Robinson Crusoe

Robinson Crusoe

5.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

شابک
9780007350841
تعداد صفحات
304
تاریخ انتشار
_

توضیحات

        

HarperCollins is proud to present its new range of best-loved, essential classics.

'It happen'd one Day about Noon going towards my Boat, I was exceedingly surpriz'd with the Print of a Man's naked Foot on the Shore.'

Shipwrecked in a storm at sea, Robinson Crusoe is washed up on a remote and desolate island. As he struggles to piece together a life for himself, Crusoe's physical, moral and spiritual values are tested to the limit. For 24 years he remains in solitude and learns to tame and master the island, until he finally comes across another human being. Considered a classic literary masterpiece, and frequently interpreted as a comment on the British Imperialist approach at the time, Defoe's fable was and still is revered as the very first English novel.

      

یادداشت‌ها

مریم

مریم

1403/5/26

          کمتر رمانی در دنیا وجود دارد که به اندازه‌ی رابینسون کروسو خواننده را تا مرز حقیقی بودن وقایعش بفریبد.

افشای ذات وحشی انسان و تمایلش به سلطه بر طبیعت و تخریبش در کنار طنز سیاه و دلنشین نویسنده خواندنش را شبیه نوشیدن گواراترین شهدها می‌کند. شهدی قرن هجدهمی اما بی‌زمان و ابدی که در هر عصری همچنان تازه است و برکنار از کهنگی.

رابینسون سرکش است، به راحتی دست به کشتار می‌زند، از گربه‌های خانگی گرفته تا پلنگ و شیر و حتی خرس و انسان را به راحتی خلاص می‌کند، با استفاده از ابزارآلات و زور بازو جای پایش را در طبیعت وحشی محکم می‌کند، از شدت تنهایی به پرستش رو می‌آورد، هر مصیبتی را حکمت الهی و هر دستاورد فردی را عطیه‌ی خداوندی به حساب می‌آورد و اینگونه به زندگیش جهت و هدف می‌دهد. خودش را آقای جزیره می‌داند و زمانی که سرانجام فردی بومی را از چنگ همقطاران آدمخوارش نجات می‌دهد، او را نیز بنده‌ی خودش می‌کند و مذهب را به خوردش می‌دهد. او نمونه‌ی انسان مدرنی است که در مواجهه با طبیعت و مواهبش بهره‌برداری، سلطه و کشتار را از واجبات می‌داند. او پادشاه است و زمین برده‌اش.

بامزه‌ترین بخش‌های رمان در فصل پانزدهم آن است. رابینسون می‌کوشد مفهوم خدا را به فرد بومی بیاموزد و حسابی دچار دردسر می‌شود. برای نمونه وقتی از او می‌پرسد چه کسی تو را ساخته، فرد بومی جواب می‌دهد پدرم. یا زمانی که صحبت از تقابل خدا و شیطان می‌شود، فرد بومی با معصومیت و سادگی خیلی راحت می‌پرسد خب اگر خدا خیلی خیلی از شیطان قوی‌تر است چرا او را نمی‌کشد که دیگر شرارت نکند.

با رابینسون کروسو راحت می‌شود ارتباط گرفت. او خود خودخواه درونی ماست که در مواجهه با شرایط سخت ناگهان بیدار می‌شود و برای بقا دست به هر کاری می‌زند و شگردها و اعمالش را با استفاده از مفاهیم مذهبی توجیه می‌کند.

این رمان بلند را باید خواند و خواند و خواند.
        

0