مرغ هوا: اثر برگزیده چهارمین دوره جشنواره داستان انقلاب
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
آتش خفه افتاده بود زیر برگ های خیس و خیلی آرام و سر صبر،دود غلیظ برگ ها را درمی آورد.باغ دروازه غرق شمیم شکوفه ها بود؛صدای بلبل ها پیچیده بود توی دارستان اول ناصر وارد بوق کش شد؛با سرو مویی که نم نم باران خسیس کرده بود.بعد منصور امد؛درست مثل پسر عمویش.هر دو با هم دست دادند و با صدای بوق،کشتی آغاز شد.