تریستاتو می میرد

تریستاتو می میرد

تریستاتو می میرد

آنتونیو تابوکی و 1 نفر دیگر
0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

اوه رزاموندا! رزاموندا! چه شب زیبای فراموش ناکردنی! چه خوشبختیِ بی نظیری! انگار فرشت? ظریف مهربانی با هزار قلب و هزار نور و هزار صدا تدارکش دیده بود. اوه رزاموندا! تو اگر نگاهی بر من بیاندازی، من دیگر مقاومت توانست نخواهم کرد. دیگر مقاومت توانست نخواهم کرد... رزاموندای من، رزاموندای من، تمام هستی من، تمام زندگی من، تمام و تک تک نفس های من، ارزانی عشق تو... خوشت می آید؟ زمان جوانی های من بود، وقتی رزاموندا تریستانو را نگاه نگاه می کرد، و هرچه رزاموندا تریستانو را بیشتر نگاه می کرد، رزاموندا بیشتر زیبا می شد.(از متن کتاب)