چشم های سیمونه
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
در چشم های « سیمونه سوله » چه رازی نهفته بود که ماریانا چنین دلبسته او شده بود . سالها پیش ، هنگامی که سیمونه پسر بچه ای بیش نبود در خانة او خدمتکاری می کرد . ماریانا با خانواده اش آشنایی داشت . خانواده ای فقیر ولی شریف و از نسلی ماندگار . پدر و مادر هر دو بیمار و رنجور و خواهرانش ، دخترانی زیبا که فقط برای رفتن به کلیسا از خانه خارج می شدند و در گوشه تاریکی در نزدیکی محراب ، جایی که خود ماریانا نیز می نشست ، زانو می زدند . « گراتزیا دلددا » اولین نویسنده زنی که جایزه نوبل ادبی را از آن خود کرد این بار در چشم های سیمونه تصویرگر تنهایی های زنی است که رباینده تنها گنجینه ای را که مالک مطلق آن است ، انتظار می کشد . و چه کسی می تواند راز گذر از حصار پیرامون آن گنجینه را دریابد ، جز سیمونه ، چشم های یک راهزن ! « چشم های سیمونه » داستان راز این چشم هاست.