قوقولی و شیر مادر
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
در شهری، خروسی به نام «قوقولی» زندگی می کرد که همه کارة شهر بود. در جشنی او از کلاغه خواست که سری به شهر بزند و برای آنها خبری از رمز زندگی آدم ها بیاورد. کلاغه پرید و به یک مزرعة سرسبز رسید. مادری را دید که بچة شاداب و سالمی را به پشت بسته بود. بچه برای مادر شعر می خواند و از شیر او تعریف می کرد. کلاغه بعد از کلی پرواز به بچة لاغر و ضعیفی برخورد که مادرش به او شیرخشک می خوراند و بچه از مادر گلایه و شکایت می کرد که چرا به خاطر حفظ اندام متناسب او را از خوردن شیر خودش منع می کند. کلاغه این ماجرا را برای قوقولی و حیوانات تعریف کرد و هر حیوان شیرخواری، تصمیم گرفت که جز شیر مادر، شیر حیوان دیگری را نخورد. این داستان مصور برای گروه سنی «ب» به صورت شعر به تصویر کشیده شده است.