حکایت های مریخی

حکایت های مریخی

حکایت های مریخی

ری بردبری و 1 نفر دیگر
5.0
1 نفر |
0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

4

شاید اشتباه باشد که تام را نگاه دارد، اما بعد از مدتی، وقتی هیچ چیز جز غم و مصیبت در زندگی ات نباشد، وقتی درست همان چیزی که شده تنها آرزویت جلویت ظاهر شود، آن وقت چه طور می توانی طردش کنی؟ اصلا هم مهم نیست که یک روز پیشت می ماند یا کمی بیشتر، مهم این است که هست، آمده، رخ داده. مهم نیست که باز می رود و خلا نبودنش بیشتر و بیشتر می شود، شب های تارت را تارتر می کند، شب های بارانی سردت را سردتر می کند و بغض گلویت را بیشتر و باز هم بیشتر. مهم نیست. دریغ کردن همان یک روز از خودت چگونه ممکن است؟ کسی که سال ها در انتظارش چشم به راه دوخته ای آمده. همین مهم است و بس.