((زمرد)) رمانی است که در چهار فصل(45بخش) نوشته شده است .در بخش ششم از فصل اول، آمده است :((در دوازده سالگی زمرد دختری شاد و سرزنده بود، که نه  تنها به دلیل زیبایی ظاهری، بلکه به خاطر اخلاق خوب و پسندیده اش مورد علاقه  همه بود و در میان جوانان ایل خواستاران زیادی داشت، اما سهراب به موقعیت های  بهتری برای دخترش فکر می کرد و خواب های طلایی برای او دیده بود .زمرد تا آن  روز به شهر نرفته بود و سفرهایش به ییلاق و قشلاق ایل ختم می شد، اما سهراب  معمولا برای تامین مایحتاج ایل قبل و بعد از زمان کوچ به شهر شیراز می رفت و  معمولا در این سفرها میهمان خان بود .آرزوی زمرد بود که در یکی از سفرهای  پدرش او را همراهی کند، اما هر بار سهراب بهانه ای می آورد .تا این که .....