یک کوچولو خوش شانسی

یک کوچولو خوش شانسی

یک کوچولو خوش شانسی

لیز پیشون و 2 نفر دیگر
3.7
5 نفر |
0 یادداشت
جلد 7

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

19

خواهم خواند

2

بابا می خواهد بادبادک درست کند. برای همین دوتایی می رویم بیرون و یک عالمه هوای تازه می خوریم. اگر ما هم یک حیوان خانگی داشتیم من هم بدم نمی آمد بیرون بروم اما چنین چیزی امکان ندارد چون دلیا به حیوان ها حساسیت دارد (فکر کنم من هم به دلیا حساسیت دارم) من، درک و نورمن می خواهیم در مسابقه ی بزرگ مجله ی موسیقی شرکت کنیم و قرار است سخت تمرین کنیم. ما یک عالمه وقت داریم و برای همین من اصلا نگران نیستم.