معرفی کتاب کمون مردگان یا مرثیه ای برای پیراهن خونی سوفیا اثر فرید قدمی

کمون مردگان یا مرثیه ای برای پیراهن خونی سوفیا

کمون مردگان یا مرثیه ای برای پیراهن خونی سوفیا

0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

1

ناشر
نیماژ
شابک
9786003676206
تعداد صفحات
200
تاریخ انتشار
1399/6/1

توضیحات

        امروز ظهر از تئاتر مسکو به دیدن میخائیل آمدند، همان حرف های همیشگی درباره ی کاری که قرار بود میخائیل درباره ی زندگی رفیق استالین بنویسد. حوصله ام سر رفت. بارانی ام را پوشیدم و از خانه آمدم بیرون تا در باغ تزاری قدم بزنم. باران مطبوعی می آمد و هوا خیلی سرد نبود. از جلوی کتابخانه ی لنین که می گذشتم مایاکوفسکی را دیدم که خیلی به ظاهرش رسیده بود و با کلاه و بارانی و عصا کنار مجسمه ی داستایوسکی ایستاده بود که چیزی توی دفترچه اش بنویسد. متوجه من نشده بود. بی مقدمه به ش گفتم: «ولودیا، داستایوسکی به ت تقلب رسانده؟» خندید و گفت: «آخ، نه. فهمیده دارم به دیدار رئیس می روم گفت پیام او را هم به عمو سیبیلومان برسانم. دارم یادداشت اش می کنم که یادم نرود.» گفتم: «واقعاً داری به دیدار رفیق استالین می روی؟» گفت: «قرار بود او بیاید خانه ی من، اما من به ش گفتم ممکن است سیبیل اش توی اتاق کوچک من جا نشود و از پنجره بزند بیرون، آن وقت زن همسایه آن را با طناب رخت اشتباه بگیرد و تنبان اش را روی آن آویزان کند.» آدم عجیبی است این مایاکوفسکی. با شاعران دیگر کمونیست فرق دارد. همه ی روز را به تصویر تنبان زنانه ی آویزان از سیبیل استالین فکر کردم. آدم نمی تواند بفهمد این مایاکوفسکی کی شوخی می کند و کی جدی است. واقعاً با رفیق استالین قرار داشت؟